دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
سبب بروز موج انفجاری توسعه گازهای سوزان و فشردهای است که از انفجار با سرعت به خارج حرکت کرده و فشار اتمسفر اطراف را بالا میبرند. فیزیک امواجی که در لحظات بعدی به اطراف گسترده میشوند سرعتشان از امواج اولیه زیادتر است. زیرا از داخل هوایی عبور میکنند که توسط امواج اولیه گرم شده است.
به همین دلیل این فیزیک امواج ثانویه در یک زمان معین به فیزیک امواج اولیه میرسند. و فشارشان باهم توأم میگردد و تشکیل یک سطح میدهند که به نام جبهه ضربه (جبهه موج) خوانده میشود. هنگامی که جسمی در برابر این جبهه قرارگیرد، فشار رویهای آن بالا رفته و در یک لحظه بسیار کوتاه به ماکزیمم اندازه خود میرسد. این فشار به سادگی جسم را دور زده و از همه طرف آنرا احاطه کرده و میفشارد.
فشار حاصل از فیزیک امواج انفجاری (کمپرس) یا فشار نامیده میشود. در پشت جبهه ضربه هوایی که با موج انفجاری همراه است دارای سرعت زیادی است و فشار دیگری بوجود میآید که میخواهد اجسام را در سوی حرکت خود به جنبش در آورد. در نتیجه یا آنها را واژگون میکند یا میغلتاند و یا قطعات آنها را از هم پاره میکند. این فشار بعدی را فشار دینامیک یا متحرک گویند.
بعضی از هدفها مانند ساختمانهای بزرگ که پنجرهها و درهای نسبتا کوچک و دیوار قوی دارند. در مقابل فشار استاتیک تأثر پذیرند، در حالی که برجها ، تیرهای تلگراف و تجهیزات نظامی (مانند خودروها و توپخانهها) بیشتر در اثر فشار دینامیک خسارت میبینند. هر دو این فشارها بر حسب پوند بر اینچ مربع مافوق فشار معمولی اتمسفر بیان شده و با علامت اختصاری (پ ـ ا ـ م) نشان داده میشوند که به ترتیب از کلمات پوند ، اینچ و مربع اقتباس شده است.
فشار ایجاد شده بوسیله انفجارها مانند T.N.T یا انفجار اتمی که شبیه هم هستند، اما مقدار و دوام زمانی انفجار اتمی چند برابر زیادتر است. در ترکش سلاح 20 تنی وقتی جبهه ضربه در حدود 400 تا 500 متر را پیموده فشار داخل آن با چنان سرعتی کاهش مییابد که عملا از فشار اتمسفر اطراف کمتر میشود. در این حال یک فشار منفی ایجاد میشود که هوا را میمکد. این مرحله به نام مرحله مکش یا منفی خوانده میشود. تا از مرحله مثبت یا کمپرس ( تراکم ) متمایز گردد.
طول زمان مرحله منفی سه تا سه و نیم برابر مرحله مثبت است، در مرحله مثبت باد به طرف خارج حرکت میکند، در حالیکه در مرحله منفی سوی باد به داخل است. درابتدای انفجار فشار به ماکزیمم مقدار خودش میرسد (مرحله مثبت) لیکن به تدریج کم شده و به مقدار اتمسفر میرسد و سپس مرحله منفی آغاز شده و بالاخره مجددا به میزان اتمسفر میرسد .
در یک مسافت معین که فشار حاصل از انفجارات معمولی برابر فشار حاصل از انفجار هستهای باشد دوام زمان فشار انفجار هستهای 100 برابر یا بیشتر از دوام زمانی فشار انفجارات معمولی خواهد بود و همین امر در ایجاد خسارت بیشتر بسیار موثر است.
مقاومت یک ساختمان در برابر موج انفجاری در درجه اول به قدرت و جنس ساختمان بستگی داشته و در درجه دوم بستگی به شکل آن و تعداد دریچههای موجود دارد، قویترین آنها ساختمانهای چهار گوش فولادی و بتنی هستند و ضعیفترین آنها چتری شکل کارخانجاتاند که دارای تیرهای سبک و طویل و سقفهای بدون حایل میباشد شکل ساختمان زیاد موثر نیست، زیرا تقریبا تمام ساختمانها چهار گوش هستند. یک ساختمان باریک و طویل اگر از قسمت باریک خود در معرض موج انفجاری قرار گیرد خسارت کمتری خواهد دید تا از قسمت پهن در معرض موج قرارگیرد.
موضوع شکل فقط در بعضی از قسمتهای ساختمان موثر است. مثلا در مورد دود کشها و پایه پلها چون موج انفجاری بطور سریع همه اطراف آنها را احاطه کرده و دور تا دور را به یک میزان میفشارد. در نتیجه مقاومتشان بسیار زیاد میشود غالبا دیده شده است شکسته شدن سریع درها و دریچهها و خراب شدن قسمتهای ضعیف یک ساختمان اغلب مفید به نظر میرسد، زیرا همین امر سبب میشود که فشار درون ساختمان و خارج آن بطور سریع برابر شده و از ویرانی زیادتر جلوگیری شود.
در یک انفجار هوایی در سطح زمین و نزدیکی آن فشار موج انفجاری بیشتر روی سقف ساختمانها تأثیر میگذارد، لیکن در مسافتهای دورتر تأثیر بر روی دیوارها خواهد بود. واضح است که در سطح زمین و نزدیکی آن ساختمانها و عوارض زمین امکان حفاظت کمتری دارند، در حالیکه در مسافتهای دورتر ممکن است تپه ها و دره های تنگ حفاظت خوبی بوجود آورند همچنین این امکان هم وجود دارد که دره های تنگ اثر موج انفجاری را افزایش دهند ایجاد حفاظت بوسیله سایر ساختمانها تنها تحت بعضی شرایط استثنائی مسیر خواهد شد.
اگر انفجار بمب 20 کیلو تنی در ارتفاع 2 کیلومتری سطح زمین صورت گیرد، در دایرهای به شعاع یک چهارم مایل از سطح زمین صرف نظر از نوع ساختمانها انهدام کامل است. از آن به بعد تا مسافت یک مایلی ساختمانهای بتنی شدیدا آسیب میبینند. در صورتیکه بقیه ساختمانها به کلی ویران میشوند. خانههای مسکونی تا مسافت 1.5 مایلی منهدم شده و تا مسافت 8 مایلی خسارت شدید ، متوسط و سبک خواهند دید. پلها ، جادهها و بزرگ راهها بخاطر شکل ساختمانیشان در برابر موج انفجاری بسیار مقاوم هستند.
در ژاپن پلهایی که دارای پایه فولادی بوده و از بتن تقویت شده ، ساخته بودند. فقط در قسمت سطح و نردههای اطراف کمی آسیب دیدند. و در نتیجه تا هنوز قابل استفاده بودهاند. فقط در یک مورد ، رویه یکی از پلها از پایهها جدا شده و فرو ریخت. رویه وسیع پلهای مطلق به علت خاصیت انعطافی خود پا بر جا مانده بودند. البته پلهای نظامی نیز به همین اندازه از خود مقاومت نشان میدهند، لیکن نباید انتظار داشت که در برابر انفجار بمبهای بزرگتر و یا از نوع دیگر ترکش (هوایی کوتاه و سطحی) چنین پایداری داشته باشند جادهها و زیرسازی آنها ، آهن و خطوط آن نسبتا از موج انفجاری آسیبی دریافت نمیکنند فقط ممکن است بوسیله خرده سنگ و نخالی مسدود گردند.
http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.rs272.parsiblog.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHAN
اهمیت توجه به مسائل روانی جامعه در حال جنگ به این علت است که بدانیم وجود فرد بیمار روانی به منزله عضوی در یک خانواده موجب اختلال جدی در روابط کل اعضای خانواده می گردد، در نتیجه کل مجموعه خانوادگی را در معرض استرسهای بیشماری قرار میدهد و اختلال استرس پس از وقوع سانحه در فرد ایجاد میشود و در نوع خرمن. بیش از سه ماه طول میکشد. از نظر معیار تشخیص ، فرد وقتی با سانحه دلخراشی مواجه میشود و بعد از آن صحنه و حادثه را به طرق مختلف دوباره تجربه مینماید. این اختلال سبب اختلال در امور اجتماعی و شغلی بیمار میگردد.
عارضه عصبی – روانی یکی از بیماریهای بسیار شایع دوران جنگ است و طیف قابل توجهی از جانبازان و مجروحین جنگی در اثر اصابت ترکش به جمجمه و عوارض ناشی از موج انفجاری دچار صدمات روانی و عضوی گردیدهاند. بسیاری از این بیماران با بکارگیری روشهای روان درمانی و داروهای تخصصی تحت مداوا قرار میگیرند و تعدادی دیگر که اختلالات روانی در آنها شدت یافته ، حالت مزمن و روند از هم گسیختگی روانی در آنها پدیدار میشود و در مراکز ویژه بستری و تحت درمان قرار میگیرند. بیماریهای روانی همواره در جوامع انسانی وجود داشتهاند و موضوع و امر جدیدی نمیباشند، اما در اثر جنگ آرامش و سلامت روانی جامعه دچار اختلال جدی میگردد.
این عوامل هر یک به تنهایی یا در ارتباط با یکدیگر میتوانند سبب ایجاد بیماری روانی گردند. در هیچ دورهای از زندگی اجتماعی مردم یک جامعه ، آمار بیماریها و اختلالات روانی به وسعت و گستردگی دوران جنگ نیست. دلیل این فزونی نابهنجاریهای روانی در حین جنگ عوارض و فشارهای ناشی از آن است. هرگونه محرومیت اقتصادی ، عاطفی فرهنگی و اجتماعی میتواند موجب عوارض روانی جنگ گردد.
موارد بالا اصطلاحاتی هستند که امروز برای کیفیاتی تقریباً مشابه با عوارض جنگ بکار برده میشوند. از دیدگاه روانشناسی و روانپزشکی ، جنگ نوعی ضربه (Trauma) به حساب آورده شده ، که میتواند تأثیرات نسبتا عمیقی بر افراد بگذارد. همچنین جنگ را یکی از عوامل احتمالی ایجاد کننده اختلال استرسی پس از ضربه (PTSD) ذکر کردهاند.
http://www.rs272.com/
http://daneshnameh.roshd.ir
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
روانشناسی در حوزه نظامی به مسائلی از این قبیل میپردازد که چگونه میتوان به گزینش نیروهای نظامی دست زد، بطوری که عملکرد این نیروها با اهداف واحد نظامی همخوانی داشته باشد.
چگونه میتوان به کشف برخی حقایق نائل شد؟
اینها موضوعاتی هستند که در حیطه روانشناسی نظامی مطرح هستند و در کل هدف بررسی و اعمال روشهایی است که رسیدن به اهداف اساسی نظام را میسر میسازد. در واقع روانشناسی نظامی سهولت اجرای تغییرات و روشهای مورد نظر را فراهم میسازد.
در حیطه روانشناسی ، ارتباط بسیار نزدیکی بین روانشناسی نظامی و سایر حوزهها وجود دارد. هر چند این ارتباط بین روانشناسی نظامی و برخی حوزهها بسیار عمیقتر مینماید، اما این حوزه با اکثر حوزهها رابطه نزدیک دارد هر چند این ارتباط گاه بسیار غیر مستقیم به نظر میرسد. روانشناسی نظامی با روانشناسی اجتماعی ، روانشناسی سازمانی ، روانشناسی مدیریت ، روانشناسی قانونی ، روانشناسی جسمانی ، روانشناسی شخصیت ، روانشناسی رفتارگرا ، روانشناسی شناختی ، ارتباطات نزدیک دارد.
از یافتههای سایر حوزههای روانشناسی مثل روانشناسی تجربی ، روانشناسی فیزیولوژیک ، روانشناسی احساس و ادراک ، روانشناسی انگیزش و هیجان ، تفاوتهای فردی و ... نیز استفادههای شایان توجهی میشود. روانشناسی تربیتی ، روانشناسی کودکان استثنایی و یافتههای آنها ارتباط بسیار ناچیزی با روانشناسی نظامی دارند. در سایر حوزههای علمی روانشناسی با شاخههای مختلف علوم اجتماعی ، علوم سیاسی ، علوم زیستی و پزشکی پیوند نزدیک دارد. از سوی دیگر روانشناسی نظامی ارتباط بسیار نزدیک با سیاستها و خط مشیهای یک کشور دارد. و در واقع به عنوان وسیلهای برای اجرای بهتر اهداف مورد نظر بکار میبرد.
روشهای مورد استفاده در روانشناسی نظامی عمدتا همان روشهای مورد استفاده در سایر حوزههای روانشناسی است. در این شاخه با توجه به هدف مورد نظر از روشهای مختلف گردآوری اطلاعات شامل مشاهده ، مصاحبه ، پرسشنامه ، نگرش سنجها و در موارد لزوم از آزمایشات نیمه تجربی استفاده می شود. در واقع روانشناسی نظامی عمدتا کاربرد یافتههای روانشناسی و سایر حوزههاست که با یافتههای تحقیقات مختص واحدهای نظامی ترکیب مییابد و نتایجی را منتشر میکند که به حصول اهداف واحدهای نظامی کمک میکند. گاه در حیطه روانشناسی نظامی از انواع ابزارها و آزمونها نیز استفاده میشود. این آزمونها در پاسخ سؤالات مختلف مورد استفاده قرار میگیرند مثل انواع آزمونهای هوش و شخصیت برای گزینش افراد یا انتخاب در پستهای حساس.
http://www.rs272.com/
http://daneshnameh.roshd.ir
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
روشهای ایجاد روحیه در واحدهای نظامی
دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
روحیه سرباز پراهمیتترین عامل در جنگ است و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم در هیچ نوع عملکری داشتن روحیه برای فرد به اندازهای که برای یک جنگجو مهم است اهمیت ندارد. در میدان نبرد عوامل بازدارندهای وجود دارد تا یک سرباز از ادامه نبرد سست کند. زیرا در آنجاست که انسان در دو راهی حیات و مرگ قرار دارد و در آنجاست که کل وجود و هستی یک نفر مورد تهدید قرار میگیرد. و از این دو راه یکی را باید انتخاب کند و نه تنها انتخاب کند بلکه بایستی با عشق و حرارت تمام بر سر این انتخابش وفادار و استوار باقی بماند.
البته روحیه سرباز عامل جدیدی نیست که به تازگی مورد توجه فرماندهان قرار گرفته باشد. بلکه از روزگاران قدیم روحیه به عنوان یک عنصر اساسی در جنگها شناخته شده است و همواره سرباز شجاع نترس و بیباک مورد تحسین همگان قرار گرفته است. و در نقطه مقابل افراد ترسو که شهامت جنگیدن را نداشتهاند مورد مزمت قرار گرفتهاند. اسکندر برای جلب روحیه سربازانش همواره بین آنها بذل و بخشش میکرد و حتی در طول جنگ آنهایی را که نیاز داشتند به سوی وطنشان بروند راهی مرخصی میکرد. زیرا خوب میدانست که سربازان بدون انگیزه نمیتوانند جنگجوی خوبی برای او باشند.
واژه روحیه در زمینههای متفاوتی چون صنعت ، علوم تربیتی ، پزشکی و همانند آن در ارتش بکار رفته است. اما به نظر میرسد که این واژه از نظر معنی در تمام زمینههای فوق دارای تفاوتهای بسیاری باشد. در یک تعریف آمده است: روحیه عبارت است از یک حالت روانی هیجانی که در این حالت فرد دارای احساس خوشحالی ، امیدواری و داشتن اطمینان به دور از هرگونه احساس بیارزش غم و افسردگی است.
در تعریف دیگری روحیه را به عنوان توانایی انجام کار در شرایط و اوضاع دشوار با یک ظرفیت محدود توصیف کردهاند. بطور کلی اطمینان داشتن، ثابت قدم و راسخ بودن و فدا کردن نگرشهای خود در برابر وظایفی که از افراد خواسته میشود، ایمان به فرماندهان ، اعتقاد به پیروزی ، احساس سهیم بودن در ثمره کار گروهی و وفاداری نسبت به دیگر اعضای گروه نشانگر روحیه بالا میباشد.
در سال 1921 مونسون برای اولین بار شاخهای به عنوان بخش روحیه در ستاد ارتش آمریکا بوجود آورد و در این زمینه شروع به انجام تحقیقات گستردهای نمود. عوامل مختلفی شناسایی شدهاند که میتوانند افراد را تحت تاثیر قرار دهند و عملکرد آنها را در واحدهای نظامی تغییر دهند.
این عامل به نیازهای بیولوژیکی و روانشناختی بستگی دارد. بهداشت خوب ، سلامتی ، غذای خوب ، استراحت مناسب و خواب کافی ، لباسهای خشک و تمیز ، در دسترس بودن حمام از عواملی هستند که موجب بوجود آمدن روحیه بالا میشوند. نظر بر این است که ارضای نیازهای اولیه سربازان از قوانین و روشها در میدان جنگ برای آنها الویت بیشتری دارد. بطوریکه یکی از شکایات سربازان در زمان جنگ مربوط به غذا و خواب است. ناپلئون بناپارت در خصوص اهمیت نیاز افراد به غذا و جنگ میگوید: یکی از مارشهای نظامی مارش مربوط به شکم سربازان میباشد. چارلز مکدونالد یکی از فرماندهان یک گردان پیاده در جنگ جهانی دوم در یک جمله کوتاه چنین میگوید: هیچوقت برای من اتفاق نیافتاده که روحیهام برابر زمانی باشد که در یگان حمام کرده باشم.
علاوه بر عوامل فیزیولوژیک موثر در روحیه فردی روانشناختی دیگری وجود دارد که نقش مهمی در روحیه سربازان بازی میکند. روحیه سرباز به عواملی چون هدف ، نقش اجتماعی در واحد و وجود یک دلیل برای اعتماد به نفس وابسته است. همچنین یکی از عوامل موثر در ایجاد روحیه را ایمان و ایدئولوژی میدانند که میتواند موجب افزایش عملکرد نظامی افراد شود. میهن پرستی و داشتن ایدئولوژی و ایمان موجب کاهش خواستهها و نیازهای افسرانی بوده است که دارای این ویژگیها بودهاند. از دیگر عوامل موثر در روحیه آموزش است که نقش محوری در ایجاد روحیه در یگان نظامی را ایفا میکند.
اغلب توانایی و اراده سربازان درگیر در میدان رزم بستگی به دشمن مقابل آنها ندارد بلکه بیشتر وابسته به شرایط محیط اطراف و ارتباطی است که با همرزمان خود دارد. گفته میشود داشتن هویت و تشخصص در میان گروهی که خود هویت دارد شاید به عنوان یکی از مهمترین عوامل و اجزای تشکیل دهنده روحیه در میدان نبرد باشد. ارتباط خوب حداقل با یک رفیق در یگان به ایجاد وحدت در یگان کمک کرده و انجام ماموریت را تسهیل میکند و همچنین به بقای نفرات کمک میکند. داشتن مشترکات چنین ارتباطاتی را تسهیل میکند و موجب کاهش اختلافات ناشی از نامتجانس بودن نژادی ، طبقاتی ، اخلاقی و ... میشود. بطور کلی همبستگی گروهی و عواملی که آنرا تقویت میکند در ایجاد روحیه واحدهای نظامی موثر هستند.
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHAN
روانشناسی نظامی گری (قسمت اول )
دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
انسان در هر محیطی قرار میگیرد مجموعهای از ویژگیهای خود را وارد آن محیط میکند و علاوه بر اینکه از آن محیط تأثیر میپذیرد، تأثیراتی را نیز بر آن اعمال میکند. چنین تأثیر و تأثراتی در محیطهای گوناگون میتواند متفاوت باشد، چرا که ویژگیهای محیطها ، متفاوت از یکدیگر هستند. میتوان گفت که محیط نظامی علاوه بر وجوه اشتراکی که با سایر محیطهای اجتماعی دارد، تفاوتهای بارزی نیز با آنها دارد. ویژگیهایی چون رعایت نظم و مقررات و وجود جو اطاعت و رهبری آنرا از محیطهای مشابه مجزا میسازد، بنابراین تأثیر آن روی فرد و همچنین تأثیر فرد روی چنین محیطی اهمیت خاصی مییابد.
عمدتا در چنین محیطهایی تأثیرات قوی و شدیدی از طرف محیط بر فرد اعمال میشود و ما شاید کمتر از سایر محیطهای گروهی تأثیر ویژگیهای فردی را در اعمال تغییر بر این محیطها شاهد باشیم. به عبارتی در برخی گروهها ورود یک فرد با ویژگیهای شخصیتی خاص تغییرات بارزی در شرایط گروه ، روابط ، اهداف و عملکرد میگذارد، اما در محیط نظامی همه مسائل از قبل تعیین شده است. قوانین خاصی حاکم است و فرد با ورود به این گروهها ملزم به پذیرش مسائل جاری است. بر این اساس تأثیر عوامل شخصیتی بر واحدهای نظامی را نه از نظر تأثیر و تغییری که در واحدهای نظامی به صورت بارز میگذارند بلکه بعد از گزینش افراد برای واحدهای نظامی ، واکنش افراد به شرایط و جو حاکم بر واحدهای نظامی و ... میتوان بررسی کرد.
در محیطهای نظامی مسأله اطاعت از مافوق و مرجع قدرت و ... اهمیت شایان توجهی دارد. هر چند این سلسله مراتب قدرت در سایر ارگانها نیز وجود دارد، مانند اطاعت کارمندان از رئیس ، اما به شدتی که در واحدهای نظامی اعمال میشود نیست. بر این اساس از ویژگیهای شخصیتی توان رهبری برای مافوق اهمیت فراوانی مییابد. بر این اساس فرمانده ، یک واحد نظامی فردی است که از لحاظ شخصیتی انگیزه و توان رهبری بالاتری دارد و دارای قدرت و اعمال قدرت و نفوذ فراوانتری است. یک مسأله که مورد توجه روانشناسان در این زمینه است، این است که احراز چنین پستهایی این ویژگیها را در فرد پرورش میدهد یا چنین افرادی برای چنین مشاغلی انتخاب میشوند؟ یافتههای روانشناسان هر دو این مسأله را تأیید میکند. علاوه بر اینکه انتخاب افراد با چنین ویژگیهایی مدنظر است، در طول انجام چنین پستهایی این ویژگیها گسترش و عمق بیشتری پیدا میکنند و به صورت یک ویژگی دائم در میآیند.
مقرراتیترین محیط در بین محیطهای اجتماعی محیطهای نظامی است. یافتههای روانشناسی مبنی بر شیوههای اعمال کنترل و تنبیه در این محیطها به صورت کاملتری به اجرا گذارده میشود. بر این اساس قرار گرفتن در این محیطها به عنوان یک عامل نظم دهنده و سازمان دهنده به شمار میروند. ویژگیهای شخصیتی افراد برای پذیرش این قوانین و مقررات متفاوت خواهد بود. افراد قانونمند ، افرادی با ویژگیهای شخصیتی وسواسی پذیرش بهتری نشان میدهند و راحتتر میتوانند چنین شرایطی را تحمل کنند. بطور کلی هر چه ویژگیهای شخصیتی فرد و نگرش او به اجرای مقررات با شرایط جاری در واحد نظامی نزدیکتر باشد پذیرش بهتری نشان خواهد داد.
واحدهای نظامی علاوه بر اینکه مقرراتیترین محیطهای اجتماعی شناخته میشوند که سلسله مراتب قدرت در آنها بیشتر و پررنگتر از سایر محیطهاست، از لحاظ درجات استرس نیز متفاوت از سایر محیطها هستند. بطوری که وجود شرایط استرس زا در این محیطها بیشتر است. مقداری از این استرس با ویژگیهایی چون قانونمند بودن این محیطها و سلسله مراتب قدرت ایجاد میشود و در شرایط شدید وجود جنگ و ... استرس شدیدی را برای افراد فراهم میکند. قرار گرفتن در چنین شرایطی برای افراد مختلف نتایج متفاوت را به بار دارد، از این نظر برای چنین مشاغلی انتخاب افراد با ویژگیهای شخصیتی خاص ضرورت دارد. این مسأله با توجه به نوع مسئولیتهایی لازم برای اجرا که به عهده فرد گذاشته میشود، اهمیت متفاوتی پیدا میکند. برای خلبانان جنگی ، فرماندهان انتخاب شخصیتهای خاص ضروری تر از ردههای پایینتر در سلسله مراتب قدرت است.
http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.rs272.parsiblog.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHAN
تروریسم کور در یک نگاه علمی
ویراستاری مجدد :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه تاریخ آکنده از اقداماتی تروریستی است که جان بی گناهان بی شماری را گرفته یا زندگی آنها را به خطر انداخته است افراد بشر را از حقوق و آزادیهای اساسی خود محروم ساخته مناسبات دوستانه میان دولتها را در معرض خطر قرار داده و تمامیت ارضی و امنیت دولت را به مخاطره افکنده است . امروزه تروریسم از راه صفحه تلویزیون به اتاق نشیمن خانه ی ما می آید در روزنامه ها و مجلات بر ما یورش می برد و گاه به شکلی مستقیم تر زندگی ما را لمس می کند. واژه ترور از ریشه لاتین ترس (ters ) به معنی ترساندن و ترس وحشت است واژه های تروریسم و تروریست (terrorist ) به نسبت واژه هایی نو پا هستند . در پیوست تکمیلی فرهنگ لغات فرهنگستان علوم فرانسه تروریسم چنین معنا شده است :((نظام یا رژیم و وحشت)) برپایه فرهنگ لغات فرانسه ای که در سال 1796 منتشر شده است ژاکوبن ها گاه در سخنان و نوشته های خود این اصطلاح را با برداشتی مثبت در باره خودشان بکار می برده اند. از یک دیدگاه ،ترورسیم با گونه های گذشته آن این تفاوت را دارد که قربانیان آن اغلب شهروندان بی گناهی هستند که یا بطور تصادفی انتخاب شده اند با آنکه صرفاً بطور اتفاقی در موقعیت های تروریستی حضور داشته اند ،به دیگر سخن در زمانه ما کفه قربانیان ترور کور سنگین تر از ترور چهره های سرشناس شده است .
تروریسم اغلب متضمن حمله به قربانیانی بوده که در ایجاد شرایطی که ظاهرا محرک یا توجیه کننده خشونت تروریستی بوده است هیچ گونه نقش یا مسئولیتی نداشته اند تروریسم همواره برای قربانیان ماجرایی غمبار بوده است چه قربانیانی که جان خود را می بازند یا جراحتی بر پیکر خویش به یادگار می برند و چه قربانیان عمومی تری که امنیت خاطر خود را تا مدت ها از دست می دهند.
آنچه تروریسم دوران ما را از دوران های گذشته متمایز می سازد این است که امروزه طاعون تروریسم همه ملت ها و مناطق را آلوده کرده و از حوزه های ستیز داخلی به سیاست جهان سرریز کرده است . در عصر ما تروریسم از تهدیدی ملی به تهدیدی بین المللی و جهانی مبدل شده است.
امروزه تروریست ها با جلب مساعدت هم پیمانان فرامرزی و با تاکید بر ارتباطات و شبکه های مالی تقریبا می توانند هر جا اراده کنند اقدامات تروریستی خویش را سازماندهی کنند.
تعریف تروریسم:
ادموندبرک انگلیسی در نوشته های خود در سال 1795 از ((هزاران درنده دوزخی که خود را تروریست می خوانند)) و به جان مردم افتاده اند باد کرده است در آن زمان منظور از تروریسم فرازی از انقلاب فرانسه بود که تقریبا از مارس 1793 تا 1794 را در بر می گرفت این واژه کمابیش با عبارت "حکومت وحشت" هم معنا بود . در مجمع ملی انقلابیون فرانسه ترور بعنوان یک قانون به تصویب رسید و در همان سال 1793 در حمله موسوم به ترور اول رقمی بیش از بیست هزار نفر از جمله تعداد فراوانی روحانی مسیحی و هوادار سلطنت خودکامه در سراسر فرانسه کشته شدند در کلیساها را بستند و کاندرال معروف نوتردام را تبدیل به محل تجمع ها و نمایش تئاتر نمودند.
بعدها واژه تروریسم معنایی گسترده تر یافت و در فرهنگ های لغت معادل نظام وحشت و ترور تعریف شد و تروریست کسی بود که می کوشید به کمک نظامی از هراس افکنی مبتنی بر قهر دیدگاههای خود را پیش ببرد.
بر پایه دانشنامه بریتانیکا تروریسم به معنی "کاربرد سیستمانیک ارعاب یا خشونت پیش بینی ناپذیر بر ضد حکومت ها، مردمان یا افراد برای دستیابی به یک هدف سیاسی است"
برای این پدیده بیش از یکصد تعریف ارائه شده است و طی سه دهه گذشته نیروی فکری قابل ملاحظه ای صرف پاسخ گفتن آن شده است اما اتفاق نظر در یک تعریف واحد بین پژوهشگران این حیطه وجود ندارد تنها ویژگی که عموما بر آن اتفاق نظر دارند این است که تروریسم همواره متضمن خشونت یا تهدید به خشونت ورزی است .
شاید علت این افتراق در نظر این باشد که انواع مختلف تروریسم وجود دارند و تعریفی که در مورد یک نوع تروریسم صادق است ممکن است که در مورد دیگری صادق نباشد.
تروریسم مقدس:
احیای فعالیت های تروریستی برای حمایت از مقاصد و اهداف مذهبی یکی از چشم گیرترین و غیره منتظره ترین رخدادهای سال های اخیر به حساب می آید . در ادبیات دینی این پدیده با عناوینی چون تروریسم "مقدس" یا مذهبی توجیه شده است.
در هندوستان تروریستهای ((سیک)) از سال ها پیش در تلاش ایجاد یک حکومت مستقل بودند.
در سرزمین های اشغالی موعود باوران یهودی فعالیتی را به عنوان طرح معبد حضرت سلیمان (ع) سازماندهی کردند این طرح در واقع توطئه ای بود برای تخریب زیارتگاه های مقدس مسلمانان که بر بقایای معبد دوم (The secand Temple) یعنی مقدس ترین مکان یهودی ها ساخته شده بود عاملان این طرح امیدوار بودند که پس از آن بتوانند معبد سوم (The Thired Temple) رانیز بنا کنند به عقیده آنها این امر ظهور ناجی موعود بنی اسرائیل را تسریع می نمایند.
عوامل بمب گذاری در کلینیک های سقط جنین در آمریکا همواره به کتاب مقدس استناد می کنند. تا به حال چندین گروه تروریستی با الهام از موعود باوری کتاب مقدس اعلام موجودیت کرده اند . موارد مشهور این گروهها می توان از میثاق (convenant) شمشیه (sword) دست خدا (The Arm of lard) و انجمن دینی (The order) نام برد.
هر چند این پدیده از سوی بسیاری مورد توجه قرار گرفته است اما تا به حال هیچ کس در صدد متمایز کردن ویژگیهای تروریسم مقدس از انواع سیاسی یا سکولار آن بر نیامده است
اما ذکر این نکته مهم است که ادیان اساسا با ترور مخالفند و آنچه تحت عنوان تروریسم مقدس مشاهده می شود انحرافی از اصل دین می باشد که نمونه های آن در تاریخ بسیار عیان می باشد در مورد اسلام باید گفت پس از قیام خوارج که اندکی پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) به وقوع پیوست تقریبا همه شورشیان از ترور به عنوان یک ابزاراستفاده کرده اند نکته قابل توجه اینکه این گروه( خوارج) امام مسلمین علی (ع) را مورد هدف تروریستی خود قرار دادند.
در ماجرای ترور عثمان بن عفان از جمله افرادی که به شدت با این عمل مقابله کرد شخص علی بن ابیطالب بود او و فرزندانش سعی در جلوگیری از این عمل توسط مخالفین عثمان بودند بعد از اینکه علی (ع) ترور شد با اینکه رهبر مسلمین بود هرگز دستور قتل عام صادر نکرد حتی از بد رفتاری با قاتل خود جلوگیری نمود . اما در دورانهای بعد با انحراف از تعالیم اسلام ترور توسط گروههای اسلامی باب گردید که نمونه بارز آن فرقه ی اسماعیلیه ی نزاری مشهور به حشاشی یا باطنی ها(1275-1090) بودند.این گروه برای پیش برد اغراض سیاسی خود متوسل به ترور مخالفین خود می شد.
در دوران جدید القاعده بعنوان مخوف ترین سازمان تروریستی دنیا دورانی از وحشت را در دنیای مدرن افکنده است .این گروه متعصب با سازماندهی حمله به مراکز مهم و کشتار هزاران انسان بی گناه دوران جدید را در هاله ای از وحشت فروبرده است انسانهایی که نمی دانند چرا و به چه گناهی کشته می شوند. کشتار مردم بی گناه عراق که چند جنگ خانمانسوز را تجربه کرده اند از جمله فعالیت های تروریستی این گروه می باشد حمله به مترو لندن و کشتار زن و مرد و کودک بی گناه و همچنین انفجارهای مادرید نیز محصول این شبکه می باشد اما اینکه القاعده چگونه و چرا تاسیس گردید خود داستان مفصلی است که در جای دیگر به آن پرداخته خواهد شد.
گروههای منحرف تروریستی یهودی و مسیحی که اغلب اباحی و موعود باور هستند یک مبارزه ی اجتماعی فاجعه بار را در سر می پرورانند گویی معتقدند که جهنم قبل از بهشت مقدر شده است.
در این میان بنیادگرایان یهودی که از تعالیم اصلی دین یهودجدا شده در قالب صهیونیست های افراطی فعالیت می کنند حاضرند در راه اهداف کورشان دست به هر اقدامی ضد بشری بزنند.
کشتار های گسترده ای که امروزه در فلسطین رخ می دهد گوشه ای از فعالیت های بنیادگرایی یهود است اگر چه این کشتارها با سکوت و حتی انکار برخی از سازمانهای بین المللی که طبعا وظیفه آنها جلوگیری از وقوع درچنین رخدادهایی است صورت می گیرد اما آنچه مسلم است این رفتارها از حافظه افکار عمومی ووجدان آگاه بشری پاک نمی شود.کشتار انسان های بی گناه در هر شکل وهر عنوانی محکوم است .
ترور ایندیراگاندی نخست وزیر اسبق هند در 31اکتبر 1983 و ترور فرزند وی راجیوگاندی نخست وزیر بعدی در یک میتینگ انتخاباتی در 21مه 1990بدست بنیادگرایان سیک ،انتشار گاز سمی در مترو توکیو توسط هواداران فرقه آئوم شین ریکیو در 20مارس 1995که 12کشته و500آسیب دیده به جای گذاشت از جمله نمونه های ترورسیم بنیادگرا به شمار می رود .
ترورسیم نو:
از دیگر ویژگی های ترور در سده بیستم ،تاثیر شگرفی است که پیشرفت های تکنولوژیک بر سرشت ونمود تروریسم گذاشته است .از یک سو برخی نوآوری های تکنولوژیک مانند ابداع جنگ افزارهای خودکار و مواد منفجره فشرده ای که به کمک جریان برقی منفجر می شوند ،به تروریست ها پویایی وقدرت مرگ آفرینی تازه ای بخشید .امروز نیز باتوجه به عمق وشدت وابستگی جوامع یشرفته در همه امور خود به ذخیره سازی ،بازیابی ،تحلیل و انتقال اطلاعات ،اصطلاح،(( تروریسم اطلاعاتی)) وارد قاموس گفتمان تروریسم شده است وحتی امروزه صحبت از آن است که چه بسا گروه های تروریست با وارد ساختن ویروس های کامپیوتری بزرگترین شرکت ها وحتی نیرومند ترین ودولت ها را نیز به زانو درآوردند .
به گفته لاکور امروزه یک نفرتروریست می تواند با ده میلیارد دلار سرمایه وبه کارگیری 20خرابکار کامپیوتری که می توان آنها را تربیت کرد ابالا ت متحده را به زانو درآورد .
با اینکه تروریسم سنتی بصورت یک مزاحم ادامه خواهد یافت ولی امروزه و در آینده بیشت از امروز هیجانات سیراب شده ازآبشخور باورهای مذهبی -فرقه ای ملت گرایانه لحنی منجی مابانه و پیامبرگونه به خود می گیرد. ما با پیدایش گونه های تازه ای از خشونت تروریستی مواجه هستیم که برخی برنگرانی های زیست محیطی و شبه مذهبی استوارند ،برخی نیز آمیزه ای از اینها و دیگر تاثیرات را در خود دارند.
همچنین شاهد خیزش گروههای کوچک فرقه ای هستیم که جز نابود کردن تمدن ،و در برخی موارد حتی نابودی نوع بشر ، هیچ برنامه، سیاست یا اجتماعی روشنی ندارند.
تروریسم در گذشته با اینکه برای قربانیان ماجرایی غمبار بوده ولی همانگونه که گفتیم از منظر تاریخی چیزی بیش از یک مزاحم نبوده است. گرچه در گذشته حتی خونین ترین رویدادهای تروریستی هم تنها تعداد نسبتا محدودی از افراد تحت تاثیر قرار می داد ولی دیگر چنین نیست و ممکن است در آینده بیشتر چنین نباشد ،زیرا برای نخستین بار در طول تاریخ ، جنگ افزارهایی با قدرتی فوق العاده ویرانگر به صحنه آمده است که هم به سهولت قابل تهیه است وهم ردگیری آنها دشوار است.
پیوند فناوری و تروریسم آینده ای نامعلوم و هراس آور را برای بشریت رقم خواهد زد.
موضع متفکران اسلامی در برابر تروریسم:
شریعت اسلامی نیروی قدرتمندی در خاور میانه است و اسلام مدعی داشتن هوادارانی نزدیک به 20درصد جمعیت جهان است مهمتر از آن ،شریعت اسلامی متعرض مسئله قانونی بودن {یا نبودن} ترور- خشونت شده و در قبال آن موضعگیری کرده است . بنابراین با توجه به حساسیت های شدیدی که نسبت به اسلام و مسلمانان خصوصا در غرب وجود دارد شناخت نظر اسلام و متفکران مسلمان نسبت به مسئله تروریسم بسیار مهم بنظر می رسد.
نقطه آغاز حقوق اسلامی قرآن ،کتاب مقدس مسلمانان است که به حضرت محمد(ص) وحی شده است . اما قرآن بیش از آنکه یک منبع حقوقی باشد روایت وحی شده به حضرت محمد (ص) است و به ندرت کلام اخر را در باب یک موضوع حقوقی به دست می دهد بنابراین نظریه حقوقی اسلام بوسیله یک روش مشخص حقوقی معروف به سنت استخراج و بسط می یابد . سنت که از لحاظ لغوی به معنای روش است، تفسیر و تدوین گفته های حضرت محمد (ص)، سنت عملی او ، عرف ها و رویه هایی است که تلویحا به تائید او رسیده است . بدین ترتیب "حقوق اسلامی" از شبکه کاملی از اصول در هم تنیده حقوق تشکیل شده است . در مقایسه نظام حقوق اسلامی با نظام حقوقی ایالات متحده ، می توان قرآن را به مثابه قانون اساسی ، سنت را هم بعنوان مندرجات حقوق عرفی و هم به منزله روش تحلیل این حقوق ،و شریعت را به عنوان کلیت جمعی و نهایی همه قوانین دانست.
شریعت اسلامی نوعی حقوق زنده است و در اکثریت کشورهای خاور میانه و برخی کشور های خارج از منطقه خاورمیانه بعنوان منظومه معتبری از نظریات فضایی شناخته شده است بر اساس تصمیم کمیته حقوقدانان ملل متحد [United Nation Cmmittee of jurists] "نظام حقوقی مسلمانان نظامی است که در اصالت آن تردید نم توان کرد و به عنوان یک نظام حقوقی که عمدتا تحت تاثیر سرشت متمایز یک همبود اجتماعی(social commun:ty)
بسیار متفاوت با همبود هایی است که بستر بلوغ هنجاری سایر نظام های حقوقی بوده اند استقلال آن آشکار است"
شریعت مرجع حقوقی ملموسی است که در جمعیت های مشخص آن را پذیرفته اند و حقوق بین الملل نیز ان را به رسمیت شناخته است.
در قرآن بعنوان نخستین منبع حقوقی اسلام ترور به عنوان یک عمل نکوهیده معرفی شده است: "هر کس انسانی را بکشد مثل این است که همه انسانها را کشته است و هر کس انسانی را از مرگ نجات دهد مثل این است که همه انسانها را نجات داده است "توجه و عنایت ویژه قرآن به حیات انسانها یکی از نکات برجسته تعالیم قرآنی است در قرآن خودکشی بعنوان یک عمل منفور یاد شده و انسانها را به شدت از آن نهی نموده است. آنچه که امروزه تحت عناوین عملیات انتحاری یاد شده و به اسلام نسبت داده می شود هیچ محمل حقوقی در دین ندارد کسانی که دست به چنین اقدامی می زنند اولا باید مشخص شود که انگیزه آنها از این عمل چیست؟ ثانیا کسانی که اقدام به چنین عملیاتی می کنند آخرین و تنها چاره آنها بوده است چرا که هیچ انسانی حاضر نمی شود حیاتی ترین چیز خود که همانا زندگی اوست به بهایی اندک قربانی کند. برای پیش بردن بحث، اگر موضع تروریست ها را بپذیریم : که تروریسم جنگ است و آماج های غیر نظامی، حقیقتا " رزمندگانی در یک ارتش" دشمن باشد، باز هم شریعت اسلام چنین اقداماتی را محکوم می سازد.
حقوق اسلامی برای اعمال نیروی نظامی توسط یک دولت ، محدودیت های صریح و اکیدی قائل است . این تصور غرب که اسلام مشوق اوج گیری فعلی خشونت در خاور میانه یا سهیم در آن است کاملا خطا است ، شریعت اسلام توصیه به تجاوز کاری نمی کند .
بر مبنای فقه اسلامی تمام جنگ ها ، مگر جهاد یعنی جنگ مقدس برای اشاعه خداپرستی، غیر قانونی است
،جهاد به هیچ وجه به معنای "جنگیدن " یا جنگ نیست ، ترجمه صحیح تر و نزدیکتر به ریشه عربی این واژه "تلاش" ،" کوشش" یا جدوجهد مانند جدیت و تمام تلاش های یک فرد برای پیروزی بر شیطان است . جهاد وظیفه ای نیست که ضرورتا نیازمند سربازان یا حتی جنگ فیزیکی سازمان یافته ای باشد.
شافعی از فقهای بزرگ اسلامی ، توضیح می دهد که جهاد بیشتر یک تکلیف جمعی برای مقابله با نفوذ دارالحرب در زنگی روز مره و شکلی از تعارض ابدی و فلسفی است که سرخسی از محققان اسلامی ، آن را مسئولیتی می داند که (( تا پایان تاریخ همواره برقرار است )).
جهاد یعنی موظف بودن به پاسداری از اسلام و بیشتر مبارزه ای هدفدار و محترم است تا یک اقدام خشونت بار کنترل نشده برای نابودی.
همچنین باید یاد آور شد که شریعت اسلامی حکم به نبردی فعال و مستمر یا حتی جنگ مسلحانه واقعی نمی دهد . بهترین در یافت ، آن است که جهاد را نوعی ((وضعیت جنگی)) بدانیم که در آن سایر اشکال غیر خشونت آمیز مجاب سازی نیز به همان اندازه معتبر است . برای نمونه : آیت الله خمینی تاکید داشت که تلاش های "جدی" برای حفظ اسلام ضرورتا مستلزم نبرد عملی نیست: ما باید کار خود را با فعالیت تبلیغاتی شروع کنیم. ما باید این خیانت را افشا کنیم و باید باصدای رسا فریاد بزنیم تا مردم آگاه شوند.
ابوحنیفه از فقهای صاحب نام ، هوادار تساهل ، جنگ را تنها در هنگامی مجاز می دانست که دارالحرب به تهاجم و رودررویی با دارالسلام بپردازد.
الشیبانی در یک نمونه تاریخی برجسته ، آشکارا و بشدت حاکم قرن هیجدهم امپراطوری عرب را به دلیل حمله به یک شهر مسیحی محکوم ساخت . چرا که مسیحیان ابتدا حمله نکرده بودند و این خشونت بی محرک ، منجر به خونریزی غیر ضروری شد .
در واقع ، یکی از مهمترین جنبه های حقوق اسلامی - که بیش از همه دستخوش سوء تفاهم شده است - مفهوم جهاد بعنوان یک جنگ دفاعی است . ابن تیمیه در دوران جنگهای طبیعی - یعنی هنگامی که دارالسلام برای نفس بقای خود می جنگید و نمی توانست توقع مسلمان کردن فعالانه دارالحرب مهاجم را داشته باشد - فتوا داد که جهاد یک نوع دفاع یا پاسداری از اسلام است . اگر ضرورت شدیدی برای تضمین حیات اسلام ،یا برای تنبیه کسانی که به نابودی اسلام کمر بسته اند در میان نباشد حملات نظامی یک دولت مسلمان نوعی ((جنگ غیر مذهبی )) و بنابراین غیر قانونی شناخته می شد.
محدودیت های شکلی نیز به کنترل جهاد کمک می کند . از نظرفنی ، امام (رئیس دولت ، قاضی القضات و امام جماعت) تنها کسی است که صرفا پس از شکست تلاش برای مذاکره در مورد تسلیم مسالمت آمیز دشمن ، می تواند حکم جهاد دهد . این خود نمایانگر مانعی بزرگ در برابر جهاد است ؛ علما نیز به نوبه خود بر اساس حکم فارابی (10) حقوقدان و فیلسوف اسلامی، موظف به امتناع از دادن جواز برای موارد زیر هستند:
1- جنگ هایی که محرک آنها سود شخصی حاکم همچون طمع قدرت ، افتخار یا احترام است
2- جنگ های غلبه جویانه که حاکم برای منقاد ساختن مردم سایر نقاط ، غیر از مردم شهر تحت حکومت خویش اعلام می دارد.
3- جنگ های تلافی جویانه که هدف آن را می توان از راه هایی غیر از اعمال زور تامین کرد.
4- جنگ هایی که تنها به دلیل تمایل یا لذت بردن حاکم از کشتار ، به مرگ انسانهای بی گناه می انجامد.
اقدامات جنگی قاعده مورد تشویق نیست ، بلکه استثنایی دشوار است . جنگیدن نوعی نا بهنجاری اجتماعی " یا بیماری اجتماعی" است.
هر اقدام به خشونت سیاسی خواه آن را جنگ بنامیم یا تروریسم - باید تمام معیارهای جهاد را بر آورده سازد شریعت اسلام هر اقدام خشونت آمیز نظامی دیگری را محکوم می داند .
اقدامات ممنوع:
از آموزه های دیگر شریعت اسلامی آشکار کننده یک مجموعه دیگر از اقدامات ممنوعی است که به طور مستقیم با تروریسم بین المللی ارتباط دارند بطور مشخص حقوق اسلامی بر حفاظت گسترده از دیپلمات ها تصریح داشته ، گروگانگیری را محدود ساخته و انهدام غیر ضروری دارایی واقعی یا شخصی دشمن را قدغن کرده است . قطع نظر از اینکه هدفهای سیاسی تروریستها چقدر شریف باشد شریعت اسلام بکارگیری هیچ ابزار خشونت باری را نمی پذیرد.
نخست فقهای مسلمان حقوق دیپلمات ها را غیر قابل نقص می دانند . لحاظ تاریخی اسلام ربودن یا کشتن فرستادگان خارجی را ممنوع شناخته است
حضرت محمد (ص) سفیرانی را که از دارالسلام دیدار می کردند پذیرا می شد و حتی به آنها هدیه می داد. نه تنها باید از نمایندگان خارجی در برابر کلیه صدمات جسمی حافظت کرد بلکه باید برای آنها آزادی عبادی و معافیت از عوارض واردات قائل شد
نتیجه این قوانین در عصر حاضر آن است که هیچ تروریستی نمی تواند به آزادی های نمایندگان کشور دیگر تجاوز کند . ایمنی و احترام دیپلمات ها امری مقدس است.
شریعت اسلام ، برای گرورگانگیری نیز محدودیت های چندی وضع کرده است ، می توان افراد را دستگیر و در طول ایام جنگ بازداشت نمود ، ولی باید آنها را با گروگان مسلمان مبادله کرد ( یا به عنوان حسن نیت بطور یکجانبه آزاد نمود)
مطابق نظر الشیبانی ، جاسوسی از حیث اهمیت نازل تر از دزدی است و ما دام که فرد جاسوس ، شهروند یک دولت اسلامی باشد، مسلما هیچ دلیلی برای مرگ او وجود ندارد . در هر حال هر گونه استفاده از گروگان ها بعنوان سپر انسانی به صراحت قدغن شده است ، یعنی نمی توان از هیچ زندانی بعنوان سپر محافظ نگهبانش در طول حمله دشمن استفاده کرد . احترام به زندگی انسان و دارایی شخصی از اصول اساسی شریعت اسلام است . هیچ فرد غیر جنگجویی را نمی توان کشت مگر عمدا از وی بعنوان سپر دشمن استفاده شده باشد یا آنکه بطور غیر عمد در جریان یک حمله شبانه یا حمله ای از راه دور به کمک منجنیق هدف قرار گیرد .
تعرض جنسی، اخته کردن ، گردن زدن، کشتن از راه سوزاندن ، یا قتل عام مطلقا ممنوع است.
بنابر این آنچه که امروزه تحت عنوان گروگانگیری و قتل گروگان ها از سوی گروههای تروریستی موسوم به گروهای اسلامی مشاهده می شود به هیچ عنوان نظر اسلام نیست بلکه نظر افرادی است که به دنبال منافع خود هستند یا انگیزه های دیگری را در ذهن دارند . همانطور که خداوند می فرماید (( و ما ارسلناک الا رحمته للعالمین)) و ای رسول ماترا نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی)) بنابراین اسلام بر خلاف نظر بدخواهان نه تنها دین ترور و خشونت نیست بلکه دین منابع: صلح ، رحمت و عدالت است
http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.rs272.parsiblog.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHAN
زنان شیمیایی شده سردشت نیازمند یاریند !!
پروین کریمی 21 ساله بود و دو ماهی از ازدواجش می گذشت. آن روز در خانه پدر مهمان بود. هوس کرده بود چای تازه دم مادر را بچشد. او بچه ها را در حمام می شست که مادر در زد و چای را به دستش داد که صدای انفجار بمب را شنید
می گوید: “ما به بمباران عادت داشتیم و به زندگی عادی مان ادامه می دادیم همه بمب ها صدای مهیبی داشتند اما این یکی سروصدا نداشت”
کریمی و همسرش همان روز در بمباران شیمیایی شهر سردشت مصدوم شدند. اولین شهید خانواده خواهرش شهین بود که بعد از حادثه یک شب زنده ماند. بعد مادر و زن عمویش که چند روز بعد درگذشتند.
اولین نشانه های مصدومیت قرمز شدن بدن و خارش پوستشان بود. به همراه پدر و عمو راهی مهاباد شدند: “آنقدر تنمان می سوخت که هر آبی که پیدا می کردیم بدون توجه به آلوده بودن یا نبودن آن با آن تن ملتهب مان را می شستیم.”
بالاخره ما به پایگاهی نزدیک مهاباد رسیدیم و آمبولانس خواستیم. به ما آمپول زدند ولی آمبولانس ندادند. این خاطره هنوز هم آزارم می دهد. در مهاباد هم امکانات زیادی نداشتند و اصلاً
نمی دانستند بمباران شیمیایی چیست. ما را بردند که لباس های مان را عوض کنند و حمام مان کنند ولی من دیگر چیزی یادم نیست و بیهوش شدم.”
او اکنون دچار 70 درصد عارضه ریوی است. مراجعه به تهران و اعزام به بلژیک کمی از مشکلات را حل کرد اما همچنان با درد دست به گریبان است. بچه هایش عصبی هستند و حادثه آن عصر یکشنبه را از خاطر نبرده اند.
حالا سال ها از هفتم تیرماه 66 می گذرد. زنان زیادی در آن روز جان دادند و مصدوم شدند یا در سال های بعد بچه های بیمار به دنیا آوردند.
شیرین رحیمی، دبیر بانوان انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت می گوید: “یکی از وحشتناک ترین حملات و بمباران های رژیم بعث عراق علیه ایران، حمله به مناطق مسکونی و مرزی شهر سردشت با استفاده از گاز خردل و برجای گذاشتن بیش از هشت هزار مصدوم و حدود یک هزار شهید است که بیش از نیمی از این شهدا و جانبازان زنان بوده اند.”
او معتقد است یکی از مشکلات عمده ناشی از مصدومیت شیمیایی زنان علاوه بر تحمل درد و رنج و مصدومیت، رفت وآمد بین سردشت و مراکز درمانی است که اغلب در تهران قرار دارند.
اقامت های چندماهه در مراکز درمانی باعث از هم گسیختگی خانواده ها و موجب وقفه جدی و عمیق در تربیت فرزندان آنها شده است. با مطالعه وضعیت تحصیلی فرزندان این زنان، صحت این ادعا قابل اثبات است.
به گفته او بیش از 50 درصد مصدومان شیمیایی روز هفتم تیر زنان و دختران بوده اند اما عکس ها و اطلاعات منتشر شده بیانگر وضعیت آنان نیست که علت اصلی این امر غیبت زنان مصدوم شیمیایی در صحنه و بیان نشدن آلام، دردها و مصائب آنان است.
عثمان مزین، دبیر کمیته حقوقی این انجمن هم وضعیت زنان سردشت را نامطلوب می داند: “نیمی از جمعیت شهر سردشت را زنان تشکیل می دهند و مناطق بمباران شده هم مناطق مسکونی بوده اند اما متاسفانه تعداد زنان مصدوم زیاد است. در عین حال زنان سردشت مراجعه کمتری به مراکز اداری داشته و به همین دلیل تعیین درصد جانبازی زنان با کندی پیش می رود درحالی که به نظر من مصدومیت شیمیایی اثر شدیدتری روی زنان داشته است. چنین زنانی باید بچه پرورش دهند. مردان بسیاری به دلیل مشکلات اقتصادی درمان زنان خود را پیگیری نمی کنند و بیمارستان شهر هم امکانات کافی را برای درمان بسیاری از مصدومان شهر ندارد.”
شهر کوهستانی سردشت چندان فضایی برای تفریح ندارد. مطالعات انجمن دفاع از مصدومان شیمیایی سردشت حکایت از آمار بالای پرخاشگری در میان فرزندان مادران مصدوم دارد.
به گفته او مردان مصدوم با درصد بالای جانبازی ماهانه 150 هزار تومان حق پرستاری دریافت می کنند که به زن یا پرستارشان تعلق می گیرد ولی تاکنون کمکی به عنوان حق پرستاری به زنان مصدوم سردشت داده نشده است.
زنان این شهر نیازمند حضور فعال مددکاران اجتماعی هستند اما بیمارستان این شهر که قرار بود بزرگ ترین بیمارستان مصدومان شیمیایی در خاورمیانه باشد حتی امکانات لازم دارویی را هم ندارد.
لیلا فتاحی یکی از دختران جوان این شهر که همواره ماسک اکسیژن بر صورت داشت به تازگی درگذشته است. گاه بیماری باعث تنها ماندن دختران جوان سردشت در زندگی می شود و آنها را نسبت به تشکیل زندگی مشترک ناامید می کند.
اقامت در شهرهای بزرگ یا پایتخت مشکل دیگر زنان مصدوم این شهر است. مردان راحت تر در بیمارستان ها می مانند اما زنانی که شوهران خود را از دست داده اند یا همسر مصدوم دارند، نمی توانند همراهی در طول بستری شدن در بیمارستان داشته باشند و ماندن در مسافرخانه های تهران هم دردسرهای بیشتری دارد
همانطور که تعدادی از مصدومان شیمیایی سردشت هنوز در تلاش اثبات مصدومیت خود در کمیسیون های پزشکی هستند، هستند زنانی که پس از مصدومیت در خانه درمان شده و به بیمارستان اعزام نشده بودند و اکنون باید ثابت کنند که در هفتم تیرماه بر آنها چه گذشته است.
مادر رحیم صداقت یکی از این زنان است که با اینکه 29 روز در بیمارستان بستری شد، به تازگی موفق به اثبات مصدومیت و دریافت 10 درصد جانبازی شده است.
برای مشاهده مجموعه تصاویر زنان شیمیایی بر روی تصویر زیر کلیک کنید
http://www.rs272.com/
http://www.chemical-victims.com
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
فیزیوتراپیست نظامی
دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
دانش فیزیوتراپیست ها بر اساس فیزیولوژی و پاتوفیزیولوژی حرکت (Motion)میباشد.مفهوم حرکت در علوم نظامی یعنی دینامیک بودن نیروی رزمی است.
قسمت دیگری از دانش فیزیوتراپی کنترل درد با استفاده از روشهای غیر دارویی است که مفهوم آن در علوم نظامی یعنی حفظ هشیاری نیروی رزمی است.
فیزیوتراپیست ها تاکید بر راه اندازی(Out of Bed)دارند،در علوم نظامی این مفهوم بر گشت رزمنده به عرصه نبرد است.
فیزیوتراپیست ها دارای دانش برخورد با ضایعات ورزشی می باشند که در صدمات جنگی به وفور وجود دارد.
فیزیوتراپیست ها دارای دانش تروماتولوژی در زمینه های ارتوپدی ،نورولوژی،قلب و عروق میباشند ،که این درمان گران را تبدیل به عناصری ماهر در غربال گری بیماران و مدیریت انتقال مجروحان و مدیریت مسیردرمانی کرده است.
فیزیوتراپیست در اردوهای نظامی میتواند تمرینات بدنی جنگجویان را نظارت و مدیریت نماید و قبل از عملیات با تکنیک های اختصاصی مانند taping از میزان آسیب در حین نبرد بکاهد.
فیزیوتراپیست با دانش بیومکانیک و کینزیولوژِی و ارگونومیک خود میتواند در زمان طراحی لباس یا ابزارهای نظامی ره گشا باشد.
اینک در خطوط جنگی در عراق در تیپ های رزمی آمریکا، افسران فیزیوتراپیست حضور یافته و اقدام به غربالگری مجروحان کرده ،نسبت به ادامه عملیات سربازان تصمیم گرفته ویا آنها را در صورت شدت جراحات به عقب کشیده به پزشکان و جراحان در درمانگاهها و بیمارستان ها ارجاع داده و تا پایان بهبودی و راه اندازی آنها را همراهی می کنند.
این مفهومی عجیب از این پزشک مدرن(Physical Therapist) است.پزشکی که در همه عرصه ها گسترش میابد
اهمیت اطلاعات در مدیریت بهداشت و درمان نظامی
[ مریم خدادادی ] - دانشگاه بقیه اله ( عج )- پزوهشکده طب رزمی - مرکز بهداری در رزم و تروما
[ هرمز سنایی نسب ] - دانشگاه بقیه اله ( عج )- پزوهشکده طب رزمی - مرکز بهداری در رزم و تروما
[ علی غنجال ] - دانشگاه بقیه اله ( عج )- پزوهشکده طب رزمی - مرکز بهداری در رزم و تروما
برای اینکه مدیر بتواند همانند یک مدیر کارآمد انجام وظیفه کند نیازمند اطلاعـات و داده هـای فراوانـی اسـت . هرچـه حـوزه مدیریت بزرگتر و خدمات ارائه شده بیشتر باشد باید توجه بیشتری به کسب اطلاعات شود و در این میان نیاز به ا طلاعـات بـه هنگام و قابل اعتماد ضرورت پیدا می کند که انجام وظایف مدیریتی اطلاعات مناسب را می طلبد . در حوزه بهداشـت و درمـان به علت سر و کار داشتن با جان بیماران نیاز به مدیریت کارآمد، وجود چنین ا طلاعاتی اهمیت خاص خود را پیدا می کند . حـال اگر بخواهیم در مدیریت بهداشت و درمان نظامی دقت کنیم یعنی جایی که بهداشت و درمان نظامی برای آنکه بتواند اقـدامات مناسبی انجام دهد به سبب وضعیت خاص و ویژه ای که دارد نه تنها از داخل حوزه مدیریتی خود بلکه از خارج محـدود ه خـود ( از جمله یگانهای رزم، وضعیت رزم و ....) اطلاعات کسب نماید و باید بتواند انبوهی از اطلاعاتی که به سوی وی سرازیر می شود جمع آوری ، طبقه بندی ، پردازش و بازیابی نماید و از اطلاعات مورد نیاز اسـتفاده نمایـد . اطلاعـات بدسـت آمـده بایـد دارای مشخصه هایی نیز از ج مله مربوط بودن، حد امکان دقیق و کامل و در مواقع مناسب باشد تا تصمیم گیـری مناسـب در مواقـع لازم به سهولت گرفته شود و از هدر رفتن منابع از جمله سرمایه، زمان و مهمتر از همه نیروی رزمی که حتی میتواند در برتری در رزم نقش بسزایی داشته باشد، صرفه جویی شود . مدیر بهد اشت درمان رزمی برای رسیدن به اهداف سازمانی نیازمند شـبکه اطلاعات می باشد . این شبکه باید اطلاعات مورد نیاز را از جمله نوع عملیات، برآورد میزان مجـروحین احتمـالی، نـوع صـدمات وارده، برآورد تجهیزات مورد نیاز، بهترین محل استقرار مراکز درمانی ثابت و صحرایی را در سطو ح و حوزه هـای مـدیریتی خـود فراهم کند و این شبکه باید مدیر را از وقایع غیر مترقبه نیز آگاه نماید .
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
رابطه استرس و نارضایتی شغلی در خلبانان نظامی تنظیم و انتخاب :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه نوشته:علیرضا کولیوند،ایرج یاسائی ،خدابخش احمدی از دانشگاه بقیه الله (عج) مقدمه: هدف اصلی پژوهش، یافتن پاسخ به این سوال است که نارضایتی شغلی در خلبانان نظامی با چه عواملی در ارتباط است و نقش انواع استرس در این زمینه چگونه است؟ پاسخ به این سوال می تواند به سازمانهای هوانوردی بویژه نیروی هوایی کشور کمک کند تا رضایت شغلی و به تبع آن کارایی شغلی را در بین خلبانان افزایش دهند و میزان فرسودگی را کاهش دهند.
روش: تحقیق به روش همبستگی انجام شد. انتخاب و مطالعه متغیر از نظر فاصله زمانی، مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش، خلبانان هواپیماهای نظامی شاغل در نیروی هوائی بودند. از این تعداد مطابق معیارهای برآورد حجم نمونه، تعداد 89 نفر به روش تصادفی منظم انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. شرکت کنندگان پرسشنامه 32 سوالی مربوط به سنجش استرس هوانوردی و پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا (MSQ) را تکمیل کردند.
نتایج: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که 48.3 درصد دارای استرس متوسط و 13.5 درصد دارای استرس زیاد بودند. استرس خلبانان بترتیب عبارت بودند از: استرس زندگی، استرس سازمانی، استرس پرواز یا هوانوردی و استرس برنامه پرواز. همچنین نتایج نشان داد که رضایت شغلی بین -0.53 تا -0.22 با انواع استرس ها رابطه همبستگی معنی داری دارد.
نتیجه گیری: لازم است برخی برنامه های آموزشی، اطلاع رسانی، ارزیابی و سنجش و سایر خدمات روانشناختی بویژه در رابطه با مهارتهای زندگی خانوادگی و سازمانی در دسترس و در اختیار خلبانان نظامی قرار گیرد.
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHAN